ســلــامـــتی

سلامتی پسری که شب عروسی عشقش مست مست رفت دم در تالار نشست اما عروسی رو بهم نزد...

صبر کرد تا عروس بیاد بیرون... عروس اومد همه بهش هدیه میدادن... پسر هم رفت هدیش و داد...

عروس گفت این چیه؟ پسر گفت: این همون قرانیه که بهش قسم خوردی مال من بشی.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درتاريخ : 16 / 4 / 1393برچسب:باحال,خنده,طنز,خاطره,سینا آزادبخت, | 5:44 | نویسندش : سیناآزادبخت |


.: Weblog Themes By SinaAzadbakht :.