منطق(داستان)

شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟

استاد کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم :

دو مرد پیش من می آیند، یکی تمیز و دیگری کثیف. من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.

شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟

شاگرد ها یک زبان جواب دادند : خب مسلما شخص کثیف !

استاد گفت : نه ، شخص تمیز . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند.

پس چه کسی حمام می کند ؟

حالا پسرها می گویند ...: شخصی که تمیز است !

استاد جواب داد : نه ، شخص کثیف ، چون او به حمام احتیاج دارد.

وباز پرسید :

خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند : شخص کثیف !

استاد گفت : نه ، البته که هر دو !شخص تمیز به حمام عادت دارد و

کثیف  به حمام احتیاج دارد.

خوب بالاخره کدامیک حمام می گیرد ؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !

استاد این بار توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون شخص کثیف به حمام

عادت ندارد و شخص تمیز هم نیازی به حمام کردن ندارد!

شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟

هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است.

استاد در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !
" خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی!!"



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درتاريخ : 20 / 11 / 1393برچسب:داستان زیبا, زیبا, داستان, منطق, داستان های زیبا,منطقی,منطق چیست, استاد,شاگرد, | 21:1 | نویسندش : سیناآزادبخت |


.: Weblog Themes By SinaAzadbakht :.